شهیدان...قلب تاریخ اند

 بسمه تعالي

 ( بوي عطرمزارشهيد ، لبخند شهيد ، سالم ماندن پيکرشهيد پس ازسالها و.... )

درقطعه ۲۶ گلزارشهداي بهشت زهرا(س) رديف ۳۲ شماره ۲۲ مزارشهيدي وجود دارد که اين روزها از اقصي نقاط شهر تهران و ساير شهرهاي کشور و حتي از کشورهاي ديگر براي زيارت اين مزار به  آنجا مي آيند و همه بر اين باورند که اين مزار هميشه عطر آگين و از آن مايع خوشبوئي ترشح مي شود که آنجا را هميشه مرطوب نگه داشته و بالاخره اينکه مي توان از آن شهيد حاجت گرفت ، درحاشيه اين تجمعات که تقريباَ دائمي است حتي شب و نيمه شب هم وجود دارد دهها و صدها ادعاي ديگرهم مطرح

مي شود که هر يک درجاي خود قابل بررسي و ريشه يابي است تاسره از ناسره جدا گردد ، هدف ازنوشتن اين مطلب به هيج وجه نفي اعجاز و يا کرامات شهدا ء و احياناَ کاستن  از مقام والاي شهدا و يا آن شهيد گرانقدري که درقطعه ۲۶ رديف ۳۲ شماره ۲۲ آرميده نمي باشد ، بلکه هدف جلوگيري ازترويج  اکاذيب  و گاه  مبالغه و تحريفاتي است که اگر به همين شدت ادامه يابد که دراين چند سال گذشته شاهد آن بوده ايم ريشه شهدا ، شهات و شهادت طلبي ، که مهمترين سلاح انقلاب اسلامي ايران عليه کفار و جنايتکاران جهاني است راخواهد زد و نسلهاي بعد را بکلي با فرهنگ انقلاب ، دفاع مقدس و شهدا بيگانه خواهد ساخت و البته طبيعي است که دشمنان قسم خورده اسلام ناب دائم در صدد ترويج  اکاذيب  و تحريفات هستند و عده اي جاهل  و سود جوي داخلي نيز بخاطر آنکه چند صباحي جيب خود را پرکنند دانسته يا نا دانسته عمله دشمنان قسم خورده قرار گيرند و حتي به چاپ کتاب و پوستر و ساخت فيلم درخصوص اين موضوعات دست بزنند ، لذا به همان مقدار که لوث کردن و سطحي نگري  و اشاعه غير واقع  و نادرست حقايق و واقعيات انقلاب و دفاع مقدس و شهداي آن به عظمت آن ضربه خواهدزد ، خطرناک تر از آن مبالغه و تحريف و بزرگنمائي در اين خصوص مي باشد که بايد بشدت در مقابل هر دو ايستادگي کرد و به نشرحقايق و واقعيات آن هم بطورمستند پرداخت ، به نظرمي رسد بزرگترين وظيفه مسئولين ذيربط مثل بنياد شهيد ، بنياد حفظ آثار، وزارت ارشاد و ساير نهادهاي فرهنگي و بويژه خانواده محترم شهدا و رزمندگان و ايثارگران بايد مستند نگاري وارائه سند معتبر براي هرموضوعي باشد و اينجاست که عکسها ، دست نوشته ها فيلمها و حتي البسه وآنچه متعلق به شهداست و نيزخاطرات کساني که با آنها بوده اند (بشرط آنکه ثابت شود بوده اند) اهمئيت و ارزش فوق العاده اي پيدا مي کند .

                  

البته درکشور ما معاونت پژوهش و تبليغات بنياد شهيد ، سالهاست تنها متولي جمع آوري ، نگهداري، مستند سازي و طولاني کردن عمر آثارمربوط به شهداست و اگرکمي روحيه تحقيق و بررسي داشته باشيم براحتي مي توان درمورد ادعاهائي که مي شود به اين نهاد مراجعه و به حقيقت دست يافت .

اينک پيش از آنکه وارد اصل مطلب شويم توجه خوانندگان را به خواندن دقيق کتاب حماسه حسيني و بويژه مبحث تحريف که ذيل آيه فبما نقضهم ميثاقهم لعنا هم ..... تا يحرفون الکلم عن مواضعه جلب مي کنيم و مطالعه مجدد کتاب شهيد ايشان را توصيه مي نمائيم ، امام خميني (ره) فرموده است ، تربت پاک شهيدان تا ابد ميعادگاه عاشقان وعارفان و دارالشفاي آزادگان ودلسوختگان خواهد بود و قطعاَ هرانسان مؤمني که از شهادتش آگاه باشد و بدست دشمنان خدا خونش ريخته شود شهيد خواهد بود ، هرچند که شهداهم درجه دارند و براين اساس ميتوان ادعا کرد ، شهدا امامزادگان عشقند که مزارشان زيارتگاه اهل يقين است ، شهيد همه گناهانش بخشيده شده و حق شفاعت دارد و به نص آيات صريح قرآن زنده است ومکان دفن شهدا قبرستان نيست و گلزار است ، بهشت است  و مي توان با شهدا ارتباط برقرار کرد و هدايت شد .

 ووو ..... تا آنجا که پيامبر(ص) فرموده « بالاتراز مقام شهادت مقامي نيست » . اينک اين مائيم با ۲۱۵ هزار شهيد در گلزارهاي شهداي سراسر کشور که حدود ۳۰ هزارتن ازآنها نيزدر بزرگترين گلزار شهداي جهان يعني بهشت زهرا(س) زنده ترين شهر دنيا رابنا نهاده اند .

اينجانب که اقدام به نگارش اين مطلب نموده ام حداقل زندگي پنج هزارشهيد را به طور کامل بررسي کرده و ادعا ميکنم که همه شهداي ما مؤمن ، آگاه ، راضي  و انتخاب شده براي شهادت بوده و در نهايت مظلوميت خونشان آن هم بدست پليدترين دشمنان اسلام ريخته شد (هرچند اين ادعا شامل يکي دو درصد موارد خاص نشود که حتي آنها نيزدراثر همجواري با شهدا به مقام والائي رسيده اند) رهبر آنها خميني(ره) و مکتب آنها حسيني و قلوبشان مالامال ازعشق به اهل بيت بوده است  وهمه آنهارابايد دراين چهار چوب مورد مطالعه قرارداد زيرا تاريخ مستند دارد و پشتوانه آن قرآن و روايات معصومين است اما اي عزيزان با همه عظمتي که شهدا دارند آيا ميتوان هر ادعائي را در مورد ايشان عنوان کرد و اشاعه داد و يا باور نمود و درمورد آن تعصب بيجا نشان داد.

مثلاً يکي مدعيست فلان شهيد درقبر چشمش راباز و يا لبخند زد ، اين ادعا را حتي اگر مادر شهيد مدعي شود بخاطر درخواست من بوده ، اگرچه براي آن مادر و همراهاني که صداقت  و درستي آن مادرمطلع و شاهد صحنه بوده اند بسيار با ارزش است  اما ارزش تبليغ عمومي و دعوت نسلها ازاين طريق بسوي ارزشهاي متعالي اسلامي را ندارد بويژه که امروزه عصرارتباطات است و به طرفة العيني اين تصاوير و عکسها و اطلاعات به اقصي نقاط دنيا منتقل و غير مسلمانها وحتي بسياري از نامحرمان با تمسخربه آنهاخواهند نگريست ؛ درسالهاي اوليه دفاع مقدس درضلع غربي مزار ۷۲ تن يک حوض چند طبقه وجود داشت بنام « حوض خون » که بطور سمبليک ساخته شده بود و با پمپ ومايع قرمزي که درآن تعبيه شده بود ازرأس اين حوض مايع قرمز رنگ مثل خون مي جوشيد و حافظه همه افراد ۳۰و ۳۵سال به بالا آنرا بخاطر دارد ، هنوزهم اين حوض وجود دارد اما به رنگ آبي و بدون مايع قرمز خونرنگ ، خيلي هم جالب بود اما درغرب تبليغ کرده بودند ايرانيها آنقدرجاهلند که معتقدند اين حوض محل جوشش خون شهيدانشان است؟

         


      

البته خودمانيم نه ما اينقدر نادانيم و نه غربيها آنقدر احمق که اين را بپذيرند ولي تبليغات کارخودش را کرد بطوريکه سالها بعد ازجنگ يک جوان آلماني آمده بود و دنبال آن حوض مي گشت تا به ما پوز خند بزند ، شايد يکي ازدلايل آنکه فرموده اند خوابهاي خود را بيان نکنيد نيز همين باشد يعني عدم توانايي تفکيک روياي صادقه از اضغاث احلام ، اخيراَ فيلمي ازپيکر پاک شهيد جوزاني روي همه موبايلها آمده که مدعي اند پيکر شهيدي است که پس از ۲۰سال سالم مانده هر رزمنده اي که اين فيلم را مي بيند بسرعت متوجه مي شود که پيکر شهيد و افرادي که دور پيکر او جمعند و او را مي بوسند مربوط به همان دوران دفاع مقدس است واين يک ادعاي نادرست است  اما عده اي خوش باور يا ساده لوح يا جاهل و شايد هم معاند با وجودي که براحتي مي توان در مورد اين شهيد از بنياد شهيد و خانواده اش استعلام نمود باز روي اين ادعا پافشاري ميکنند تاجائي که يک گروه زائر لبناني که به گلزار شهداي بهشت زهرا (س) آمده بودند  و اين فيلم روي گوشي موبايل آنها بود خواستند سر مزار آن شهيد بروند وقتي راهنماي آنها منکر اين ادعا شد آنها گفتند شمامعجزه راقبول نداريد و راهنما مي گويد چرا ولي مصداق معجزه اين نيست ؛ لبنانيها مي گويند پس معجزه در زمان ما چيست و راهنما مي گويد معجزه درزمان ما مقاومت دليرانه ۳۳روزه حزب الله لبنان درمقابل صهونيستهاي پليدي است که سالها پيش درجنگ ۶ روزه چند کشورعربي را شکست دادند اما در نبرد ۳۳ روزه نتوانستند پنج هزار رزمنده حزب الله راشکست دهند و با خواري و خفت عقب نشيني کردند که اينجا لبنانيها به نشانه تائيد همگي تکبير گفتند.

سؤال اصلي ما اينست اينهمه شهيد که قريب به اتفاق آنها فيلمها و عکسها و وصاياي شان موجوداست وهرانسان غافلي را بخود مي آورد چه نيازي به غلو و بزرگنمائي هاي نا آگاهانه و يا مغرضانه افراد دارند ، در گلزار شهداي بهشت زهرا (س) مزار پيرميدان دارعشق سيد ميرحمزه سجاديان درقطعه ۲۶رديف ۷۲شماره ۲۱ وجود دارد که شهيد آويني فيلم رزق حلال را درمورد او ساخته است همو که روي سنگ قبرش نوشته است :

                      اسـوه خيل شهيــــدان جهان         حاج سيدحمزه سجــــــــاديان

                      چون ذبيح آورده در کوي خليل        چهار فرزند رشـــــــيد نوجـوان

                       کاظم وداود و قاســم با کريم        مي دهد تا بگذرد ازامتــــــحان

                  شهید میر حمزه سجادیان به همراه چهر فرزند شهیدش

بله چهار فرزندش در خط مقدم جبهه شهيد مي شوند و خود بعنوان پنجمين شهيد خانواده جام شهادت را مستانه سرکشيده است ، آيا کدام معجزه ازاين بالاتر، چه کسي مي تواند آنرا انکار کند ، کدام تحريف و يا مبالغه اي درمورد اوصورت گرفته او مثل خورشيد درقطعه ۲۶ مي درخشد و ما اگرخودمان را از نور او محروم کرده ايم چه کسي مقصراست؟!

                                   


 شهدائي مثل سردار شهيد عليرضا موحد دانش که با دست قطع رفت و به شهادت رسيد و دوميــــــن شهيد خانواده بوده و خانواده اش تنها همين دو پسر را داشت قطعه ۲۴ جنب مزارشهيد چمـــــران سردار


شهيد جواد افراسيابي که پس از قطع يک پا دوباره رفت و به شهادت رسيد و خانواده اش چهارشهيد تقديم کرده است قطعه ۲۴رديف ۷۲ شماره ۲۰ و يا سردار شهيد ابراهيم حسامي که پايش از بالاي زانوقطع و دوباره باعصا رفت و به شهادت رسيد قطعه ۲۸رديف ۲۱ شماره ۱۶و صدها شهيد ازاين قبيل معجزه قرن وانقلاب اسلامي و امام خميني (ره) مي باشد.

       شهید ابراهیم حسامی 

رزمنده سمت راست تصویر شهید ابراهیم حسامی است

چگونه است با اينهمه ستاره ها که مي توان راه را شناخت ما اسير اوهام و اغفال برخي مدعيان کاذب شده و برخي نکات بي اهمئيت را مورد توجه قرا مي دهيم ، در گلزار شهداي بهشت زهرا(س) سنگهائي از مزار شهيدان وجود دارد که طبق وصيت شهيد نه اسم شهدا روي مزارها نوشته شده ونه عکس آنها راقرارداده اند زيرا اين شهدا در وصاياي خود نوشته اند که ما از شهداي گمنام خجالت مي کشيم مثل شهيد محسن فيض آبادي در( قطعه ۲۸ رديف ۱۰۱ شماره ۱مکرر) که اتفاقاً او نيز دومين شهيد خانواده است ، ما در اينجا معجزات امام شهيدان و شهداي بزرگي مثل آيه الله دکتر سيد محمد حسيني بهشتي و سردار شهيد دکترمصطفي چمران و شهيد اميرسپهبد علي صياد شيرازي  و سيد شهيدان اهل قلم سيد مرتضي آويني را نمي گوئيم که اظهر من الشمس اند ما از ناشناخته ترين شهدايمان مي گوئيم اوکه تنها پسرخانواده بوده ورفته است و يا خانواده اي که تنها همين دو پسر و سه پسر راداشته و به ميدان جهاد فرستاده و يکي پس ازديگري جام شهادت را مردانه سرکشيده اند ، اگر بسيجي ۲۷ساله مهندس شهيد مصطفي ابراهيمي مجد ( قطعه ۲۴رديف ۹۵شماره ۲۴ ) گفته است روي سنگ مزارم بنوسيد اينجا خانه شهيدي است که به انتظارقيام مولايش آرام گرفته است  وصيت نامه مکتوب او بالاي سرش نصب است که مي گويد : ( بگذارید بعد از مرگم بدانند که همانطور که اساتید بزرگمان میگفتند نوکر محال است صاحبش را نبیند من نیز صاحبم را، محبوبم را دیدار کردم اما افسوس که تا این لحظه که این وصیت را مینویسم دیدار مجدد او نصیبم نگشت ، بدانید که امام زمانمان حی و حاضر است و او پشتیبان همه شیعیان میباشد از یاد او غافل نگردید دیگر در این مورد گریه مجالم نمیدهد بیشتر بنویسم و تا این زمان دیدار او را برای هیچکس نگفته ام مبادا که ریا شود و فقط که دیگر میگویم

                                    شهید مصطفی ابراهیمی مجد

 که از آن دیدار به بعد چون دیگر تا این لحظه او را ندیده ام تمام جگرم سوخته است )، اين مستند است و قابل ترويج مي باشد و نمونه هاي فراوان و مستندات ديگري نيز از اين قبيل وجـود دارد که بايد روي آنها تبليغ شود و فيلـم بسازند و کتـاب چاپ کنند اما متأسفانه اين سالها شاهديم که به دلايلي خورشيد حقايق را ابرهاي اوهام و بيگانگي با ارزشها و سودجوئي سودجويان پوشيده است  و مثل هميشه بشريت را ازنور معنويت محروم مي سازد.

و اما درمورد شهيد پـلارک که درقطعه ۲۶رديف ۳۲شماره ۲۲بخاک سپرده شده و مردم  او را به بوي عطر مزارش مي شناسند غير از وصيت نامـه  و چند قطـعه عکس بعنوان معتبـرترين سند تنها يک سی دی ۶۰دقيقه اي از سخنان همرزم او بنام عباس بيات موجود مي باشد که تا موقع شهادت با او بوده ، وي در اين ۶۰ دقيقه صحبت ضمن بيان ايمان راسخ شهيد و عشق وي به شــــــــهادت و معنويت بالاي او و اينکه

                                   

شهادت وي به شهيد الهام وشهادتش را به همه بشارت داده بود و اينکه شهيد در تهجد شبانه اش تقطيع خواب مي کرد ( کار پيامبران واولياء ) يعني درشب بارها براي عبادت بيدار مي شده و نه يکبار، درعين حال مي گويد که مسائلي مثل جوشيدن گلاب  از مزارش و مرطوب بودن هميشگي اين مزار و ادعاهائي که برخي منصوبين مي کنند دون شأن و منزلت وعظمت اين شهيد وحتي ساير شهداست و بايد بشدت  از آن پرهيز کرد وي اضافه مي کند هرچند شهيد داراي مقامي بسيار والاست  اما خود شهيد هم راضي به ذکر اينگونه موضوعات بي پايه و اساس نمي باشد.

لذا اين شروعي براي تحريفات  و انحرافات  و شيادي شيادان و سودجويان و تخريب فرهنگ غني شهيد و شهادت و شهداي ماست  و مواردي ديگر از اين قبيل مثل چشم باز کردن شهيد و يا لبخند شهيد و يا سالم ماندن پيکر شهيد نيز ازهمين مقوله است که وقتي تحقيق اساسي بعمل مي آوريم به نتيجه درستي نمي رسيم.

راستي چه خسارتي بالاتر از اين که وقتي صدها جوان از نقاط مختلف ايران و جهان براي زيارت گلزار شهدا و آشنائي با هدف آنها و بهره مندي از انوارمعرفت  آنها به بهشت زهرا (س) مي آيند تمام وقتشان به رفتن سر مزار شهيدي صرف بشود که مي گويند بوي عطرمي دهد؟!گيريم که درست باشد؟!!

لذا باز تأکيد مي کنيم ما اگر چه به هيچ عنوان درصدد نفي کرامات شهدا نبوده و نيستيم و جرأت اينکار راهم نداريم  و در خود نمي بينيم ،  اما عاجزانه ازهمه کساني که دل در گرو خون شهيدان دارند استدعا داريم به هر ادعائي  توجه نکنند و براي هر ادعائي  سند معتبر بخواهند و حداقل تحقيق کنند ، درمورد شهيد پـلارک نيز نگارنده با توجه به نوار سخنان عباس بيات در مورد وي که  ازخانه شهيد  و مرکزفرهنگي بهشت زهرا(س) گرفته ام  متوجه حقايق مهمي  شدم  که پيشنهاد مي کنم هرکس طالب حقيقت است حتماً سخنان همرزم شهيد را بشنود.

درپايان توجه شما را به اين فراز از وصيت نامه دانشجوي شهيد مهدي رجب بيگي قطعه ۲۴رديف ۹۷شماره ۴ صاحب کتاب ( ميرويم تاخط امام بماند ) جلب مي کنم که خود معجزه اي از معجزات شهداي ماست :

                                   شهید مهدی رجب بیگی

 خدايا، تو ميداني که چه مي کشيم ، پنداري که چون شمع ذوب مي شويم ، آب مي شويم ما ازمردن نمي هراسيم ، اما ميترسيم بعد ازما ايمان را سر ببرند و اگر نسوزيم هم که روشنائي مي رود و جاي خود را دوباره به شب مي سپارد ، پس چه بايد کرد؟

از يک سو بايد بمانيم تا شهيد آينده شويم  و از ديگر سو بايد شهيد شويم  تا آينده بماند هم بايد امروز شهيد شويم تا فردا بماند وهم بايد بمانيم تا فردا شهيد نشود ، عجب دردي چه مي شد امروز شهيد مي شديم و فردا زنده مي شديم تا دوباره شهيد شويم.

يکي از رزمندگان دفاع مقدس ۱۸/۷/۸۷ 

از سایت : گلزار شهدان
گزارش تخلف
بعدی